باغبان کور
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->

 

مردی در یك خانه‌ی كوچك، با باغچه‌ای بزرگ و بسیار زیبا زندگی می كرد. او چند سال پیش در اثر یك تصادف، بینایی خود را از دست داده بود و همه‌ی اوقات فراغتش را در آن باغچه به سر می برد. گیاهان را آب می داد، به چمن‌ها می رسید و رزها را هرس می كرد. باغچه در بهار، تابستان و پاییز، منظره‌ای دل‌انگیز داشت و سرشار از رنگ‌های شاد بود.

روزی، شخصی كه ماجرای باغبان كور را شنیده بود، به دیدار او آمد. از باغبان پرسید: «خواهش می كنم، به من بگویید چرا این كار را می كنید

آن گونه كه شنیده‌ام، شما اصلاً قادر به دیدن نیستید

«بله، من كاملاً نابینا هستم

«پس چرا این همه برای باغچه‌ی خود زحمت می كشید؟ شما كه قادر به تشخیص رنگ‌ها نیستید، پس چه بهره‌ای از این همه گل‌های رنگارنگ می برید؟»

باغبان كور به پرچین باغچه تكیه داد و لبخندزنان به مرد غریبه گفت:

«خب، من دلایل خوبی برای این كار خود دارم. من همواره از باغبانی خوشم می آمد. به نظرم میرسد كه دست كشیدن از این كار به سبب نابینایی، دلیل قانع‌كننده‌ای نیست. البته نمیتوانم ببینم كه چه گیاهانی در باغچه‌ام می رویند؛ ولی هنوز می توانم آنها را لمس و احساس كنم. من نمی توانم رنگ‌ها را از هم تشخیص دهم، ولی می توانم عطر گل‌هایی را كه می كارم، ببویم و دلیل دیگر من، شما هستید

«چرا من؟ شما كه اصلاً مرا نمی شناسید

«البته من شما را نمی شناسم، ولی گاهی اوقات، شخصی چون شما از اینجا رد می شود و كنار باغچه‌ی من می ایستد. اگر این تكه زمین، باغچه‌ای بدون گیاه و خشك بود، دیدن منظره‌ی آن برای شما خوشایند نبود. به نظر من نباید از انجام كاری به این سبب چشم‌پوشی كنیم كه در نگاه نخست، سود چندانی برای خود ما ندارد؛ در صورتی كه ممكن است كمك ناچیزی به دیگران بكند

مرد به فكر فرو رفت و گفت: «من از این زاویه به موضوع نگاه نكرده بودم

باغبان پیر لبخندزنان به سخن خود ادامه داد:

«به علاوه مردم از اینجا رد می شوند و با دیدن باغچه‌ی من، احساس شادی می كنند؛ می ایستند و كمی با من سخن می گویند. درست مانند شما؛ این كار برای یك انسان نابینا ارزش زیادی دارد


 



اعمال فصل زمستان
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->

زمستان دارای سه ماه:کانون اول ، کانون  آخر و شباط است.



سخنان گرانبها
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->

 



قاشق کجاست ؟
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->

 

مردی وارد رستورانی می شود و کاسه ای سوپ سفارش می دهد. پیشخدمت سفارش او را حاضر می کند. مرد از پیش خدمت رستوران می خواهد که سوپ را بچشد.

پیشخدمت: اما قربان، می توانم به شما اطمینان بدهم که سوپ مزه ی خوبی دارد.

مرد همچنان اصرار می کند و می گوید: آقا خوشحال می شوم اگر ابتدا سوپ مرا شما بچشید.

پیشخدمت: اما قربان، من نمی توانم غذاها را بچشم، رئیسم مرا تنبیه می کند.

مرد: ببین آقا، اگر سوپ مرا نچشی، بدون پرداخت هزینه اش، اینجا را ترک می کنم.

در این زمان پیشخدمت به اطراف نگاهی می اندازد تا مطمئن گردد که هیچکس او را نمی بیند، سپس نزدیک کاسه ی سوپ می شود تا درخواست مشتری اش را انجام دهد. اما به ناگاه با تعجب از مرد سوال می پرسد: اما قربان، قاشق تان کجاست ؟

مرد پاسخ می دهد: دقیقا سوال من هم همین است.



تنها باید به او اعتماد کنیم
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->

پسر کوچکی برای مادربزرگش توضیح می‌داد که چگونه همه‌چیز ایراد دارد… مدرسه، خانواده، دوستان و… مادربزرگ که مشغول پختن کیک بود از پسر کوچولو پرسید که کیک دوست داری؟ و پسر کوچولو پاسخ دادالبته که دوست دارم.

روغن چطور؟ نهو حالا دو تا تخم‌مرغنه مادربزرگآرد چی؟ از آرد خوشت می‌آید؟ جوش شیرین چطور؟ نه مادربزرگحالم از همه‌شان به هم می‌خورَد.

بله، همه این چیزها به تنهایی بد به‌نظر می‌رسند اما وقتی به‌درستی با هم مخلوط شوند، یک کیک خوشمزه درست می‌شودخداوند هم به‌همین ترتیب عمل می‌کندخیلی از اوقات تعجب می‌کنیم که چرا خداوند باید بگذارد ما چنین دوران سختی را بگذرانیم اما او می‌داند که وقتی همه این سختی‌‌ها را به درستی در کنار هم قرار دهد، نتیجه همیشه خوب استما تنها باید به او اعتماد کنیم، در نهایت همه این پیشامدها با هم به یک نتیجه فوق‌العاده می رسند.



داستان کوتاه دیوانه باهوش
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->

 

مردی در هنگام رانندگی، درست جلوی حیاط یک تیمارستان پنچر شد و

مجبورشد همان جا به تعویض لاستیک بپردازد.


هنگامی که سرگرم این کار بود، ماشین دیگری به سرعت از روی مهره

های چرخ که در کنار ماشین بودند گذشت و آن ها را به درون جوی آب

انداخت و آب مهره ها را برد.


مرد حیران مانده بود که چه کار کند.


تصمیم گرفت که ماشینش را همان جا رها کند و برای خرید مهره

چرخ برود.


در این حین، یکی از دیوانه ها که از پشت نرده های حیاط  تیمارستان

نظاره گر این ماجرا بود، او را صدا زد و گفت:


از ٣ چرخ دیگر ماشین، از هر کدام یک مهره بازکن و این لاستیک را با ٣

مهره ببند و برو تا به تعمیرگاه برسی.



آن مرد اول توجهی به این حرف نکرد ولی بعد که با خودش فکر کرد دید

راست می گوید و بهتر است همین کار را بکند.


پس به راهنمایی او عمل کرد و لاستیک زاپاس را بست.


هنگامی که خواست حرکت کند رو به آن دیوانه کرد و گفت:

خیلی فکر جالب و هوشمندانه ای داشتی.


پس چرا توی تیمارستان انداختنت؟


دیوانه لبخندی زد و گفت:

من اینجام چون دیوانه ام. ولی احمق که نیستم



ایدز
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->

            ایدز

ایدزیا سندرم نقص ایمنی اکتسابی نوعی بیماری است که در دستگاه ایمنی و توسط ویروس نقص ایمنی (HIV) ایجاد می‌شود. بیماری ناشی از ویروس HIV دارای سه مرحله اصلی است. در مرحله اول (عفونت حاد) فرد ممکن است برای مدت کوتاهی بیماری شبه آنفلوآنزایی را تجربه کند. به همین دلیل معمولاً این بیماری تا یک دوره طولانی بدون هیچ علائمی دنبال می‌شود که به این مرحله از بیماری، دوره نهفتگی گفته می‌شود. هر چقدر که بیماری پیشرفت یابد، تداخل بیشتری با دستگاه ایمنی بدن پیدا می‌کند و باعث می‌شود که افراد به عفونت‌هایی مانند عفونت فرصت‌طلب و تومور دچار شوند، البته معمولاً در افرادی که دستگاه ایمنی آنها به خوبی عمل می‌کند تاثیرگذار نیست. در نهایت بیماری زمانی وارد مرحله سوم یا ایدز خواهد شد که شمار سلول‌های CD4+ T به کمتر از ۲۰۰ سلول در هر میکرولیتر برسد.



شب ادراری
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->

   شب ادراری

شب ادراری تعریف واحد و یگانه ای نداردشب ادراری عبارتست  از تخلیه مکرر و بی اختیار ادرار بعد از سه سالگی که هنگام شب یا روز ، یا در هر دو موقع درهنگام خوابیدن اتفاق می افتدشب ادراری در بیش تر موارد شب به وقوع می پیوندد ومعمولا با خواب هایی که کودک خود را در وضعیت دفع ادرار می بیند همراه استشب ادراری گرچه ممکن است در مواردی تا سن چهارده سالگی یا بیش تر ادامه یابد،معمولا تا ده سالگی برطرف می شودکودکی شب ادرار است که در سن پنج یا شش سالگی حداقل دو نوبت در ماه به طور غیر ارادی رختخوابش را خیس کندگاهی نیز کودک شب ادرارممکن است هر شب و حتی چندین بار در شب به طور غیر ارادی جایش را خیس کند

شب ادراری به دو نوع مزمن یا اولیه و رجعتی یا ثانویه مشاهده می شوددر شب ادراری مزمن کنترل روزانه و شبانه ادرار در کودکی ونوجوانی وجود نداردشب ادراری رجعتی نشانه ای از یک ناراحتی و فشار روانی است و زود گذر استشب ادراری بر اثر یک دسته عوامل مرتبط و بهم پیوسته عضوی ،روانی و فیزیکی حاصل می شود



مراحل کسب اعتماد به نفس
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->

مراحل کسب اعتماد به نفس
 

اگر می‌خواهید استرس‌ها و نگرانی‌ها را از خودتان دور کنید، به آسانی تحت‌تأثیر عوامل و شرایط محیطی قرار نگیرید و با استفاده از استعدادها و خلاقیت‌های خود به ابراز وجود و مقابله با شرایط نامطلوب بپردازید، خودتان را همان‌طور که هستید بپذیرید.

خیلی‌ها تصور می‌کنند اگر خودشان را همان‌طور که هستند بپذیرند، نمی‌توانند تغییر کنند و به چیزهایی که می‌خواهند، برسند. بیشتر وقت‌ها ما فکر می‌کنیم اگر نسبت به خودمان احساس خوبی نداشته باشیم و از خودمان، شرایط و موقعیت و عملکردمان ناراضی باشیم، این نارضایتی در ما ایجاد انگیزه می‌کند و باعث می‌شود برای تغییر، رشد، پیشرفت و رسیدن به شرایط بهتر تلاش کنیم.

ممکن است این طرز فکر گاهی - آن هم در کوتاه مدت - درست باشد. بسیاراوقات احساسات ناخوشایندی مانند ناامیدی، عصبانیت، افسردگی و اضطراب، ما را برای تغییر آماده می‌کنند اما واقعیت این است که نارضایتی و احساسات ناخوشایند بعد از مدتی انرژی ما را می‌گیرد و توان لازم برای تلاش و ایجاد تغییر را از بین می‌برد.

اولین قدم در تغییر و تلاش برای رسیدن به هدف، شادی و آرامش است. پذیرش خود و قبول واقعیت در واقع یک خودآگاهی همراه با احساس شادی و رضایت است. پذیرش، به شما احساس آرامش می‌دهد و همین، انرژی لازم برای رسیدن به هدف، تلاش برای ایجاد تغییر و رشد و پیشرفت را فراهم می‌کند.
 



دانستنی های بامزه
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->

دانستنی های بامزه:   

جویدن آدامس هنگام خرد کردن پیاز مانع از اشک ریزی شما می شود.

اثر لب و زبان هر کس همانند اثر انگشت آن منحصر به فرد است.

  رشد کودک در بهار بیشتر است.
 
۸ دقیقه و ۱۷ ثانیه طول می کشد تا نور خورشید به زمین برسد.

ظروف پلاستیکی تقریباً ۵۰۰۰۰سال در برابر تجزیه مقاومند.

  تنها قسمتی از بدن که خون ندارد قرنیه چشم است.

  شترمرغ در ۳ دقیقه ۹۵ لیتر آب می خورد.

  حس بویایی مورچه با حس بویایی سگ برابری می کند.



پاور بانک